ساختمان بزرگ و عظیم مخابرات میدان امام خمینی(ره) که زمانی نماد مخابرات کشور بود حالا یکی از ساختمانهای اصلی شرکت ارتباطات زیر ساخت است.
شرکتی که قبل از ۱۳۶۸ با نام شرکت طرح و توسعه تلفن و بعد از ۱۳۷۸ به طرح و توسعه شبکههای مخابراتی تغییر نام پیدا کرده بود نام فعلی را از سال ۱۳۸۷ بر خود دیده است. در واقع این شرکت تا قبل از منفک شدن از شرکت مخابرات در سال ۱۳۸۳ چندان اهمیت استراتژیکی نداشت و تنها بعد از خصوصی شدن مخابرات و باقی ماندن زیرساخت در مجموعه دولت - در کنار سازمان فناوری اطلاعات و سازمان تنظیم مقررات - به مهمترین و شاید تنها بخشهای باقی مانده از امپراتوری عظیم تبدیل شد.
این شرکت در واقع چه در زمان حضور مخابرات و چه بعد از آن نقش خود را به عنوان بازوی فنی ارتباطی کشور حفظ کرده است. کل شبکه زیرساختی ارتباطی کشور شامل شبکههای فیبر، مایکروویو، مخابرات راه دور و بینالملل و ایستگاههای زمینی ماهواره مخابراتی در اختیار این شرکت است. این شرکت امروزه تمامی مراحل خرید پهنای باند تا تحویل آن را به شرکتهای اینترنتی برعهده دارد. نقطهای که تمام شکایات کاربران از سرعت و قیمت و اختلال در اینترنت به آنجا ختم میشود.
*** پهنای باند را میتوان مهمترین و پرچالشترین موضوع اینترنت در ایران دانست. آنچه اقتصاد اینترنت ایران برپایه آن بنا شده و پربحثترین و پرمناقشهترین کالای وارداتی سایبری است. بر اساس آمارهای ارائه شده میزان پهنای باند کشور تا پایان سال ۱۳۹۱ بالغ بر ۴۶۳ خط STM1 (استاندارد انتقال اطلاعات در شبکههای فیبر) بوده است. هر خط STM1 میتواند اطلاعات را با سرعت ۱۵۵ مگابیت بر ثانیه انتقال دهد. بنابراین این تعداد STM1 نشان میدهد که کل پهنای باند ایران ۷۱ گیگابایت است. این میزان پهنای باند هر چند طی ده سال تقریبا هر سال دو برابر شده، اما در ظرفیتهای جهانی و مدلهای بینالمللی بسیار ناکافی است. امروزه ظرفیت برخی از گوشیهای موجود در بازار ایران اتصال به اینترنت یک گیگابایتی است؛ یعنی هر گوشی هوشمند میتواند ۱ درصد کل پهنای باند کشور را در اختیار داشته باشد. همین مثال ساده نشان میدهد پهنای باند ایران که هر سه وزیر اخیر ارتباطات آن را کاملا کافی میدانستند تا چه حد برای کاربری عادی هم ناکافی است. مروری بر آمارها نشان میدهد که میزان پهنای باند ده سال قبل بسیار پایینتر از امروز بود، اما رضایتمندی از میزان کیفیت و سرعت اینترنت تا به این حد پایین نبوده است. در واقع طی ده سال اخیر هرچه پهنای باند کشور افزایش یافته، میزان تقاضا برای اینترنت نیز بیشتر شده و درعین حال حتی نوع کاربری اشخاص نسبت به چند سال قبل نیز کاملا تغییرکرده است. با رشد ابزارهای ویدئو و سایتهای مبتنی بر گرافیک سنگینتر و اتصال هر چه بیشتر دستگاههای دیجیتالی به اینترنت عملا پهنای باند از یک نیاز ثانویه به یک نیاز اصلی تغییر ماهیت داده است. سرمایهگذاری سالهای گذشته سازمانهای بزرگ و نهادهای دولتی و خصوصی روی شبکههای به بهرهبرداری رسیده نیز نشاندهنده درگیر شدن اینترنت با چرخدندههای اقتصادی کشور است.
** قیمت خارج، قیمت داخل شرکت ارتباطات زیرساخت پهنای باند را از خارج کشور خریداری میکند و از درون شبکه داخلی خود عبور داده و به خدمات دهندگان اینترنتی تحویل میدهد. تمامی مراحل مذاکره، خرید و توزیع اینترنت برعهده این شرکت است. هیچ شرکت خصوصی یا دولتی دیگری حق خرید پهنای باند و ورود آن به کشور را ندارد. برای آنکه به وضعیت امروز این شرکت نگاهی بیندازیم باید مروری بر جایگاه آن طی یک دهه گذشته داشته باشیم. ده سال قبل و درست در زمانی که دولت تلاش گستردهای برای ساماندهی شرکتهای خدمات دهنده اینترنتی را داشت، تصمیم به جمعآوری گسترده دیشهای ارسال و دریافت اینترنتی گرفت که خدماتدهندگان برای اتصال ماهوارهای از آنها استفاده میکردند. در واقع در آن زمان بخش عمده پهنای باند اینترنتی ایران از طریق ماهواره تامین میشد. دولت با فشار قانونی از یک سو خدماتدهندگان اینترنت را مجبور به کنارگذاشتن دیشهای اینترنتی کرد، سپس در برنامهای بخش عمده این شرکتها را مجبور به خروج از بازار کرد و صرفا چند بازیگر اصلی را در صحنه نگاه داشت. همزمان مخابرات با تقویت خطوط اتصال خود به فیبر نوری جهانی اتصال زمینی به شبکه جهانی برقرار کرد و طی سالهای بعد آن را توسعه داد. همان خشت اول باعث شد که شرکت زیرساخت مسوولیت کلی خرید و فروش پهنای باند به کشور را داشته باشد و این مسوولیت را حتی بهرغم واگذاری مخابرات به بخش خصوصی حفظ کرده است. در جریان خصوصیسازی مخابرات موضوع نگه داشتن زیرساختهای مادر مخابراتی مورد تاکید قرار گرفت و این شرکت موضوع پهنای باند و ترافیک اینترنتی را به نوعی جزو وظایف زیرساختی قرار داد؛ موضوعی که به شدت از سوی منتقدان این بحث مورد مناقشه قرار داشت. برخی شرکتهای اینترنتی معتقدند که شرکت زیرساخت پهنای باندی را که حداقل قیمت آن لب مرز ۱۰۰۰ دلار است، به ۴۰ میلیون تومان به شرکتهای خدمات دهنده اینترنت تحویل میدهد این در حالی است که هزینه حمل هیچ کالایی از لب مرز تا یک شهر داخلی ۱۲ برابر قیمت آن نیست. این خطوط ۴۰ میلیون تومانی به رغم گرانی میان شرکتهای اینترنتی توزیع میشود و آنها نیز با اضافه کردن درصدی آن را به خریدار نهایی که همان کاربران اینترنتی هستند تحویل میدهند. دردسر از همین جا آغاز میشود، بهرغم آنکه فضای بازار شرکتهای توزیع کننده اینترنت نسبتا آزاد است و رقابت داغی در آن جریان دارد، اما ماده اولیه (ترافیک اینترنتی) گران اجازه کاهش بیشاز اندازه قیمت را نمیدهد. بسیاری از این شرکتها درعین افزایش تقاضا برای ارائه اینترنت به خاطر محدودیتهای مخابراتی و پهنای باند امکان ارائه سرویس به کاربران را ندارند مجبورند با اشتراکگذاری بیشتر یک مقدار مشخص پهنای باند (Sharing) بین کاربران، عملا از کیفیت خدمات خود بکاهند. بسیاری از این شرکتها تقاضاهای مکرری را برای افزایش پهنای باند به شرکت زیرساخت ارائه دادهاند، اما برای به خطر نیفتادن منافع شرکت خود که در ارتباط مستقیم با زیرساخت هستند، حاضر به مطرح کردن موضوع با رسانهها نمیشوند. اما چرا شرکت زیرساخت که اتفاقا منافع آن در خرید و فروش بیشتر پهنای باند تعریف شده نیز حاضر به افزایش میزان ترافیک و پهنای باند نشده است؟ گروهی معتقدند بدنه دولتی و سنگین این شرکت قادر نیست مانند یک بنگاه خصوصی تمام منافع موجود در فضای اینترنت ایران را هضم کند. فقدان مدیریت دقیق باعث شده مدیران این شرکت طی سالهای اخیر عمدتا به فکر حفظ وضعیت موجود یا حداکثر اندکی رشد باشند. موضوعی که با نیاز ناگهانی بازار اینترنت و رشد سایر کشورها (حتی همسایگان شرقی و غربی) همخوان نبوده است. از طرفی تشدید تحریمهای مالی علیه دولت ایران باعث شده شرکت زیرساخت با مشکلات زیادی برای تامین و انتقال ارز مورد نیاز پهنای باند فعلی روبهرو باشد، برخی هم از بدهکاری بخش عمده خطوط پهنای باند فعلی نیز سخن گفتهاند. به نظر میرسد اجازه دادن به شرکتهای خصوصی برای خرید پهنای باند - حتی در کنار زیر ساخت- میتواند روح تازهای به این فضای انحصاری بدمد. چندی قبل شرکت پیشگامان کویر یزد با هماهنگی مسوولان شرکت زیرساخت اجازه یافت تاپهنای باند را به قیمت دلخواه از شرکتهای عرضهکننده خریداری کرده و وارد کشور کند، اما این شرکت تنها حق دارد این پهنای باند را به خود زیرساخت بفروشد. گفته میشود قیمتی که شرکت پیشگامان برای تحویل پهنای باند به زیر ساخت ارائه داده ۴۰ درصد زیر قیمت تعرفه خود شرکت زیر ساخت است. همین مدل نشان میدهد که بخش خصوصی اگر اجازه خرید پهنای باند پیدا کند میتواند قیمتهای فعلی اینترنت را به شکل قابل توجهی بشکند. از طرفی انعطاف و ظرفیت بخش خصوصی در روبهرو شدن با تحریمها به مراتب بیشتر از بخش دولتی است.
** اینترنت گران، کند و کمکیفیت کاربران ایرانی اینترنت در تمام این سالها یکی از گرانترین و کم کیفیتترین سرویسهای اینترنتی جهان را دریافت کردهاند. بهرغم برخی برنامههای دولت برای اجبار به میزبانی داخلی سایتهای دولتی یا هدایت به سمت شبکه ملی اطلاعات (اینترنت ملی سابق) این برنامهها چندان موفق نبود. بهرغم آنکه امروزه چندین شرکت اینترنتی مراکز داده خود را راهاندازی کردهاند، اما بسیاری از سایتهای پربیننده حاضر به حضور در آنها نیستند. دلیل آن قیمت بالای میزبانی سایتهای پرترافیک است. تعرفه میزبانی این دسته از سایتها در خارج از کشور دهها برابر کمتر از میزبانی در داخل است. از سوی دیگر، قیمت اینترنت برای کاربران عادی هم همچنان گران است. در حالی که مدلهای خدمات اینترنتی در دنیا سرعتهای سرسامآوری را تجربه میکند و صحبت از راهاندازی نسلهای جدید خدمات مخابراتی برای اتصال پرسرعت اینترنتی به موبایل است در ایران بخش عمده کاربران همچنان متصل به اینترنت کند و با سرعت پایین هستند. قیمت بالای سرعتهای بالای یک مگابیت بر ثانیه و قطع و وصلهای مداوم ( که پیش از انتخابات اعتراض نامزدهای ریاست جمهوری را هم در آورده بود ) عملا کاربری اینترنت در ایران را به کاری دشوار و طاقت فرسا تبدیل کرده است. صحبت از روندهای جدیدتکنولوژی در گسترهای که یک فایل ۷۰ کیلوبایتی در Gmail به زحمت باز میشود موضوع خندهداری است، اما واقعیت این است بخش عمدهای از کسبوکارهای داخلی کشور به همین اینترنت کند و کم کیفیت نیز وابسته است.